مهربان

مهربان
آخرین نظرات
  • ۳ ارديبهشت ۰۳، ۱۲:۴۴ - (. ‿ .)
    👌😁

دیشب شبکار بودم دو تا از همکارها می گفتن تو چه جوری انقدر آرومی؟

واقعا آروم بودن و شخصیت آروم و ساکتی داشتن انقدر عجیبه؟

چند روز پیش وقتی شیفتم تموم شده بود دکتر بخشمون رو دیدم بهش گفتم خسته نباشید گفت

سلام خسته نباشید🤣🤣

به همکارم می گم دکتر که دیشب منو دیده بود شیفتم.موقع خداحافظی تازه می گه سلام انگار که منو تو شیفت ندیده باشه و سلام می ده🤣🤣

همکارم می گه تو انقدر آرومی هیچ معلوم نمی شه شیفتی

mehraban 75
۰۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۶:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز خیلی خوشحالم

بالاخره تونستم شیفتم رو با یکی از همکارها جا به جا کنم

از ماه قبل تو برنامه درخواستی نوشته بودم ۱۳ اردیبهشت مرخصی بدن بهم چون عروسی دعوتم سر پرستار هم نامردی نکرده بود دقیقا بهم شب داده بود.

اتقدر اعصابم بهم خورده بود از ماه قبل که برنامه رو دیدم در تلاش بودم شیفتمو بتونم درست کنم دیگه نا امید شده بودم تا اینکه امروز به یکی از همکارها پیشنهاد دادم دو تا شیفت رو بیام و به جاش سیزدهم شب منو بیاد که بتونم به عروسی برسم و همکارم قبول کرد و جا به جایی نهایی شد

 

 

😊😊😊😊😊😊اینم خوشحالی من

بمونه به یادگار

mehraban 75
۰۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یکی دو روزی هست درگیر بیماری هستم

دیشب داشتم جون می دادم انقدر دل پیچه و دل درد داشتم که نگو و نپرس

مدام باید نصف شب می رفتم سرویس بهداشتی.اسهال بودم

دیروز رفتم دکتر و تشخیص "گاسترو آنتریت " داد و دو روز استعلاجی برام نوشت

اشتهام کم شده علائمم:کم شدن اشتها،حالت تهوع،اسهال،دل پیچه و دل درد

 

دکتر برام سرم نوشته بود با کلی دارو داخل سرم قبل از اینکه سرم رو وصل کنن چند باری استفراغ داشتم

کلا مایعات بدنم تو این چند روز کم شده تو ماه رمضون وزنم کم شده حالا با این بیماری هم فکر کنم باز وزنم کم بشه

قدر سلامتیتون رو بدونید هیچ چیزی مهم تر از سلامتی نیست

تو این چند روزه همش دوست دارم بخوابم و خسته م ناهار می خورم می خوابم دوباره بلند می شم یه آبمیوه می خورم بعد می خوابم

mehraban 75
۲۶ فروردين ۰۳ ، ۱۳:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

من امسال نیمه دوم عید شیفت بودم یعنی از ۷ فروردین تا ۱۳ فروردین

اکثر شیفت ها می تونم بگم ۹۰ درصد شیفت هام سه مریضه بودم

مریض هامون هم داغووون

هیچ وقت هم تو ایام عید تخت هامون خالی نموند و بلافاصله پر شد

تو این چند روز عید ۱۲ تا شیفت رفتم یعنی تو یه روز دو سه تا شیفت

 ۷ فروردین  :ص

 هشتم : ص ع

نهم : ص ش

دهم : آف

یازدهم : ص ع

دوازدهم : ش

سیزده بدر: ش

این شیفت های عید من بود .آخریش همین دیشب بود که من مهمونی دعوت بودم یه ساعت دیرتر رفتم بیمارستان و با پاس رفتم شیفتمو.رفتم دیدم بدترین مریض های بخش رو بهم دادن تازه با یه تخت خالی  که مریض جدید هم بگیرم

هیچی به همکارها نگفتم فقط منتظر بودم سر پرستارمون بیاد و همه چیز رو بزارم کف دستش .همینکار رو هم کردم و هر چی تو این چند روز و شیفت دیشب بهم گذشته بود رو بهش گفتم.

خداروشکر ایام عید تموم شد و وارد شیفت های نرمالمون داریم می شیم.

 

یکی از مریض هایی که دو تا شیفت شب آخر بهم دادن یه مریضی بود که با چوب زده بودن تو سرش خییییلی بی قراره و مدام باید بهش دارو بزنی تا بخوابه سرم رو می کشه ست سرم رو می کشه کل اتصالاتش رو عین دیوونه ها می گیره دستش و می کشه اعصاب نمی زاره برای آدم.

mehraban 75
۱۴ فروردين ۰۳ ، ۰۹:۳۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

سلام😊

چند روز بیشتر به پایان سال نمونده ازتون می خوام به صورت ناشناس اینجا برام پیام بزارید و هر حرفی که دوست دارید اینجا بنویسید

هر حرفی که دوست دارید به یادگار بمونه یا حرفی که می خواستید به من بگید ولی نتونستید به صورت ناشناس و با اسم ناشناس اینجا برام بنویسید😊

mehraban 75
۲۷ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

امروز لانگ بودم از اول شیفت تا آخر شیفت داستان داشتم

اول صبح مریضمو باید می بردم یه بیمارستان دیگه برای انجام کلونوسکوپی چون ما تو بیمارستان خودمون کولونوسکوپی نداریم

اول شیفت شروع کردم پانسمان دو تا مریضمو انجام دادم و یه کم از گزارش پرستاریشون رو نوشتم وقتی برانکارد رو آورد خدماتمون و آمبولانس اومده بود رفتم بالای سر اون یکی مریضم دیدم ضربان قلبش رفته بالا و هوشیاریش افت کرده و بد حال شده سریع دکتر رو صدا کردم اومد بالای سر مریضم و CPR ش کردیم و شوک دادیم بهش و دکتر اینتوبه ش کرد 

به من گفتن اون مریضت رو ببر کلونوسکوپی بچه ها حواسشون به مریض بدحالت هست

خیلی نگران مریضم بودم

خلاصه من با خدمات راهی بیمارستان شدیم و دو ساعت اونجا کارمون طول کشید تا برگردم ساعت ۱۲:۳۰ شد

وقتی برگشتم دیدم که شرایط اون یکی مریضم بهتر شده خداروشکر

شیفت عصر دوباره همون دو تا مریض رو داشتم

شیفت عصر جواب آزمایش مریضم رو گرفتم فهمیدم که سکته ی قلبی بوده و به دکتر اعصابش زنگ زدم یه سوال داشتم و شرح حال مریض رو بهش گفتم دکتر گفت ببرینش همین الان سی تی اسکن مغز انجام بدید منم که خسته آخر شیفت

رفتیم و وقتی برگشتم دیدم اون یکی مریضم cv لاینش رو کشیده و لباس هاش خونی شده 

یعنی مریض با این کار مثل این می موند که تیر سه شعبه مستقیم بزنه به قلبم دوست داشتم کله م رو بکوبم به دیوار

mehraban 75
۲۱ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

امروز صبحانه خونه ی دوست خواهرم دعوت بودیم 

دوست خواهرم یکی دو سالی می شه که مهاجرت کرده ایتالیا و هوش مصنوعی می خونه

ما اولین بار بود که می رفتیم خونشون(به جز خواهرم).

خیلی از وسایل داخل خونه رو پدر خانواده درست کرده بود وسایل چوبی رو.

یه پدر با استعداد و خلاق.

مادر خانواده گفت بیاید اتاق رو بهتون نشون بدم

مادر من جلوتر از من و خواهرم وارد اتاق شد و شروع کرد به گریه کردن

واکنش من  🤔

واکنش خواهرم 🤔

مادر 😭

 

خب چرا؟

یه دفعه دیدیم دوست خواهرم از پشت تخت اومد بیرون

هر سه تامون سورپرایز شدیم و تعجب کردیم

آخه باید ایتالیا باشه نه اینجا

 

خواستن ما رو سورپرایز کنن و صبحانه یه بهونه بوده😄😄(البته صبحانه هم خوردیم جاتون خالی)

 

کلی صحبت کردیم و از فرهنگ ایتالیا صحبت کرد.

دوست خواهرم از ایتالیا برام شکلات آورده بود😋گفتم می چسبونمش به دیوار اتاقم یادگاری🤣🤣

 

 

 

mehraban 75
۰۵ اسفند ۰۲ ، ۱۸:۰۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

 

 

 

 

mehraban 75
۰۲ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این تعرفه گذاری پرستاری هم داستانی شده

معلوم نیست بر طبق چی پرداختی ها رو انجام دادن 

مثلا برای یکی یک میلیون ریختن برای یکی سه تومن ...   برای یکی هم ده تومن😑

 

تازه تعرفه فروردین و اردیبهشت رو ریختن ماه های دیگه مونده

 

امروز یکی از همکارها اضافه کاری دی ماه رو برام حساب کرد شد ساعتی ۱۸ هزار تومن

این واقعا انصافه؟ساعتی ۱۸ هزار تومن؟اونم پرستار با ایییین همه زحمت

واقعا حق دارن پرستارها که مهاجرت می کنن این همه اعتراض هم کردیم ولی به هیچ جا نرسیدیم

mehraban 75
۳۰ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۰۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر

سریال بعدی که تمومش کردم اسم فیلمش هست: شادی(خوشبختی)

ژانر زامبی

یه موضوع متفاوت بعضی اوقات حال آدمو عوض می کنه😂و لازمه به نظرم😂

 

منم دارم این روز ها رو با فیلم دیدن می گذرونم(گرچه بقیه کارهامم طبق روتین قبلی دارم انجام می دم)

 

 

mehraban 75
۱۰ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر