Please

VPN خوب می شه معرفی کنید؟

به اشتباه

امروز رفتم بیمارستان همکارم گفت عه تو که صبح شیفت نیستی🤔

گفتم نه من شیفتم🙂گفت نه تو برنامه شیفت عصری😑

رفتم داخل بخش فهمیدم برنامه این هفته رو با هفته ی بعد اشتباه گرفته بودم😅😂😄😆

همکارها می گفتن شیفت یکی از همکارها رو بمون گفتم نه برم به کارهام برسم باشگاه برم😄

خلاصه که فرار رو بر قرار ترجیح دادم و د  در  رو😆

اول صبحی پرانرژی از بیمارستان تا خونه پیاده رفتم بعضی اوقات آدم نیاز داره تو شهر قدم بزنه و راه بره و آدم ها رو از نزدیک ببینه حتی خونه ها رو😄

خیلی تنبل شدم چند وقت پیش با خانواده داشتم صحبت می کردم می گفتم مشهد می خوایم بریم با ماشین نریم با هواپیما بریم راحت تره گفتن تنبل شدی ها😆

تو مسیر یه پسر افغانی از کنارم رد شد گفت سلام سهراب.نمی دونم فازش چی بود🤣🤣

خبر خوش

امشب یه خبر خوش شنیدم

مادرم که چند وقت بود فهمیده بود که سنگ کیسه صفرا داره ،برای بار دوم سونوگرافی انجام داد و فهمید که سنگش دفع شده😃😀اگه دفع نمی شد باید جراحی می کرد ولی خداروشکر رفع شده🙂

😊

امروز کلاس موسیقی آهنگ مرغ سحر رو یاد گرفتم چند روز دیگه می ذارم تو وبلاگم😍😍

برنامه کودک

امروز موقع ناهار تلویزیون روشن کردم ببینم چی داره زدم شبکه دو داشت برنامه خاله شادونه شروع می شد من بچه که بودم اصلااااااا از خاله شادونه خوشم نمی یومد مثل همین الان امروز به خودم گفتم یه لحظه کانال عوض نکنم ببینم چی به این بچه های بنده ی خدا نشون می دن 

تیتراژ شروع برنامه یه جوریه که چند تا بچه رفتن مثلا دارن بازی می کنن قشنگ معلومه از رو اجباره😂

خاله شادونه که همیشه خز ترین و بیخودترین لباس ها رو پر زرق و برق ترین و بدترین تیپ ها رو می زد و می زنه😂

اون موقع ها من برنامه عموهای فیتیله ای رو می دیدم اونا باز بهتر بودن.مسابقه محله هم باحال بود(یک و یک و یک،دو و دو و دو، ... مسابقه محله😂)

یکی از اجراهای عموهای فیتیله ای آتینگا و پاتینگا بود😂

یادش بخیر

دکترین😄

یه دکتر متخصص مغز و اعصاب داریم موهاش فرفریه

چند وقت پیش فهمیدیم خانمش هم بیمارستان ما کار می کنه 

حالا حدس می زنید خانمش متخصص چیه؟

متخصص قلب ، قدبلند،خوش هیکل

چند وقت پیش خانمش ساپورت پوشیده بود با روپوش سفید

می خواستم بگم داداش داری اشتباه می زنی😂😂اینجا بیمارستانه با ساپورت اومدی؟😂

یادگاری

امروز داشتم جزوه های دانشگام اونایی که نیاز نداشتمو دور می انداختم و جمع و جورشون می کردم که یه سری برگه که توش مثلا به قول خودم رمان😂 بود و چند سال پیش نوشته بودمو دیدم هیییییی یادش بخیر

خواستم دورشون بیاندازم ولی گفتم چه کاریه آخه اینا یادگاریه بمونه واسم

امشب شب غر زدنه😂

خدا لعنت کنه این بالانشین های بی خاصیت و بی لیاقتو که با نت این کار رو کردن

تو یه دوره تو تلگرام شرکت کردم چند وقت پیش ولی چون تلگرامم خوب وصل نمی شه نمی تونم تمرین ها رو انجام بدم

VPN وصل نمی شه

خااااااک عالم

بیمارستانمون داره فقیر تر و فقیرتر می شه

صبحانه دیگه نمی دن به صبحکارها

امشب هم غذا مرغ بود همیشه کنار مرغ لیمو و سس می دادن الان لیمو و سس رو هم کم کردن و یه تیکه مرغ انداختن وسط ظرف یکبار مصرف

من که خجالت می کشم نمی دونم اینا خجالت نمی کشن یه تیکه مرغ کوچولو انداختن تو ظرف می دن به ما؟

ما که تو شیفت شب باید ۱۲ ساعت بالا سر مریض ها جون بکنیم؟

خراب شده این سیستم درمان به جای اینکه ما رو حمایت کنه همه جوره حالا چه تغذیه چه کاری چه روحی حالا هر چی

ولی دارن همش کم و کمتر می کنن

خاک بر سر بی لیاقتشون کنن

حیف ما پرستارها که برای این سیستم کار می کنیم😒

سوال؟؟

هر موقع حرف خواستگار که می شه پیش خودم هزار جور طرف رو تصور می کنم

می گم یعنی چه شکلیه؟مذهبی ریشیه یا سوسوله چه جوریه😂موهاش چه مدلیه😆