مهربان

مهربان
آخرین نظرات

شکر

چهارشنبه, ۳۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۱۳ ق.ظ

 

ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ‏

«ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ.»

ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ.

ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ‏

«ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ.‏»

ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،

ﮔﻔﺖ: ‏«ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ.‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏«ﭼﺮﺍ؟‏» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ‏«ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه… ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ.‏»

ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ

ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎه ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ.

 

در رابطه با متن بالا:

خیلی از اوقات وقتی شیفت های سنگین و زیاد خسته م می کنه به این فکر می کنم که آره سخته مثلا شیفت شب ۱۲ ساعت کار کنی یا با مریض های سخت سر و کله بزنی یا مثلا تو آی سی یو هر شیفت وظیفه ت این باشه که ساکشن کنی و گاواژ انجام بدی(کم کمش) ولی همین که داری کار می کنی نشون می ده که سالمی چون اگه سالم نبودی نمی تونستی انقدر راه بری و به مردمت خدمت کنی این می شه که خداروشکر می کنم با وجود این همه شیفت و شرایط سخت محیط درمان.

خدایا شکرت🤲

 

 

 

۰۱/۰۹/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
mehraban 75

نظرات  (۳)

خسته نباشید. خدا قوت

پاسخ:
سلام.خیلی ممنون🙏
۳۰ آذر ۰۱ ، ۱۵:۰۱ Berelian ‌‌‌

عزیزم خسته نباشی حسابی

پاسخ:
فدات شم.مرسی عزیزم🥰🙏

سلام موفق باشی ابجی مهربانو 

پاسخ:
سلام عزیزم.مرسی زینب جان🥰

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی