من یه مثال میگم که شما منظورم رو بفهمید مثلا میگن وقتی یکی قطع عضو شد اون عضو قطع شده رو داخل یخ قرار بدید که بافت نمیره یا مثلا جلو خون ریزی رو با پنبه بگیرید هرچند که جلو خون ریزی شدید رو هیچی نمیگیره
یا مثلا وقتی یه نوزاد نفسش رفت دو طرف باسنش رو به هم فشار بدید توصیه هایی که درجا باید انجام چون میدونی تا زنگ بزنی امبولانس کلی طول میکشه تا بیاد
من دماغم شکست دکتر نرفتم
طولانی ترین خونریزی که داشتم ۴ ساعت بود هنوز تعجب دارم چطور زنده موندم
وقتی دماغم شکست خونریزی کمتری داشتم
هر دوتاشون هم از دماغم بود
میرم اون بحران رو بخونم
حالا این واقعا درسته که اگر نوزاد نفسش بره باسنش رو فشار بدی نفسش میاد ؟
یه سری ها هم هست که مثلا طرف زمین میخوره نفسش لحظه ای قطع میشه و انگار یه ثانیه میمیره دوباره برمیگرده یا مثلا زمین میخوره بیهوش چند دقیقه بعد بهوش میاد خصوصا وقتی بالای کمر و زیر گردن( نمی دونم فارسی چی میگن به اینجا) به ای چه اصطلاحی میگن اصلا این مشکله یا طبیعی هست در برابر ضربه ؟
بیهوشی هم چند نوع هست؟
دماغم تو دعوا شکست بی شرف با مشت زد بعد چند ثانیه خون اومد و انگار به مخزن وصل بود حدود یک نیم شاید دو ساعت خون اومد خون میگم ها انگار به مخزن وصل بود اما بازم به اون چهار ساعته نمی رسید از نظر ظاهری که تغییرش مشخصه قیافه م فرق کرده مدت ها بعد رفتم دکتر گفت بیا عمل منم نمیرم عمل دماغ سوسول بازیه
چند سال پیش بود یادم نمیاد از اون به بعد تنفس فرق کرده یا نه اما در هر صورت من عادت کردم من نفسم رو می کشم حس بویایی هم دارم فقط سرما اذیت میکنه
من فکر میکنم چون به ریه نزدیکه بخاطر این هست درسته یا بی ربط؟
شما هم دماغت شکسته که میپرسی؟
اون پشت رو میگم که به ریه نزدیکه دماخ رو نمیگم
وقتی برم عمل دماغ فقط بخاطر قیافه م میرم و گرنه من که نفسم رو میکشم
یه سری خرج های واجب تر از این هم هست
اه یاد بیمارستان افتادم یاد مادرم یاد وقتی که اشک سرد صورت داغ رو خنک میکرد میدونی تو به این کار به چشم شغل نگاه میکنی اما ما ها داریم به چشم نگاه میکنیم که عزیزمون داره از دست میره
میگم شما که تجربه دارید بگید اقدام فوری در قطع تنفس یا سوختگی یا ضربه به شکم یا اسیب استخوانی و برق گرفتگی و خفگی یا خونریزی شدید و جسم تیز به گوش و چشم رفتن چیه میدونید گاهی وقتا به دلایلی فرصت نمیشه رفت بیمارستان