خواهری
پریشب داشتم با مادر صحبت می کردم می گفت فکر نکن شیفت های سنگین تو تو بیمارستان فقط به خودت سخت می گذره من مادرم به منم خیلی سخت می گذره تو این همه شیفت می ری
.می گه از یه طرف دیگه تهران رفتن خواهرت و تنها زندگی کردنش اینکه نگرانش هستم بالاخره یه دختر تنها تو یه شهر دیگه اینا همش دغدغه ست
و اینکه خواهر چند وقت پیش به مادر گفته بوده که ضربان قلبش بعضی اوقات می ره بالا
و این موضوع منو نگران کرده آخه خواهری سنی نداره و زوده ناراحتی یا حتی یه ذره مشکل قلبی داشته باشه حالا قراره بره دکتر ان شالله که چیزی نباشه
خواهری شخصیتی درونگرایی داره و خیلی بروز نمی ده حتی با من که خواهرشم درد دل نمی کنه
اینجوری که من متوجه شده بودم خودش می گفت دوست داره تنها زندگی کنه و به خواسته ش هم رسید از بچگی می گفت من وقتی ۱۸ سالم شد از شما جدا می شم برای دانشگاه رفتنش جدا شد رفت شهر دیگه ولی اینطوری که با مادر صحبت کرده متوجه شدم که انگاری دیگه از تنها بودن خسته شده و دوست داره یه هم خونه داشته باشه
من پیشنهاد دادم بعد تموم شدن تمدید طرحم برم پیش خواهری یه بیمارستان خصوصی کار کنم که پیشش هم باشم ولی خواهری به شوخی گفته که من برم اونجا باید کارهای منم انجام بده چون شیفت ها زیاده😄دوست داره یه هم خونه ای پیشش باشه که کارهای اینم انجام بده نه اینکه به کارهای خودش هم اضافه تر بشه😄
نمی دونم شاید تنها بودن تو یه شهر دیگه و اینکه شخصیت درونگرایی داره باعث شده قلبش اینجوری بشه ولی امیدوارم چیز خاصی نباشه
کلا درونگرایی زیاد بودن هم خوب نیست
من خودمم درونگرام ولی خودم حس می کنم خواهری بیشتر درونگراست
الان می فهمم و با پوست و گوشت حسش می کنم که چرا یکی دو سال پیش سر یه موضوعی مادر مدام بهم می گفت و ازم سوال می کرد که الان خوبی؟الان چه حسی داری؟اینا رو ازم می پرسید چون می دید و می دونست که من خودم شخصیت درونگرایی دارم و اینکه بفهمی یه آدم درونگرا چه حس و حالی داره واقعا سخته و باید بری تو اعماق وجودش چون خودش بروز نمی ده
نکته: باید سعی کنم کمتر درونگرا باشم
سلام.
خدا حفظ کنه مادرتون رو آن شاءالله 🙏🙏
خواهرتون چه روحیه ای جالبی داره مستقل و تنها زندگی اونم توی یه شهر دیگه، بارک الله بهش 👏👏
درونگرایی چندان هم بد نیست ها 😋
مرسی از این آهنگ قشنگ که گذاشتی برامون🙏🎶🙏🎶🙏