اندر احوالات
پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۳۷ ق.ظ
امروز یه مریض خییییلی بامزه داشتم یه پیرزن گوگولی چروک😄برام دست تکون می داد قربون صدقه م می رفت می گفت خدا بچه هاتو برات نگه داره😄دستت دررررد نکنه قشنگ کش می داد کلماتو😄
منم دلم قنج می رفت براش لپشو می کشیدم😄دستمو گرفت حتی بوس کرد😄
بعد شیفتم رفتم خونه و ناهار و بعدش هم رفتم باشگاه
صبح یکی از همکارها داشت واسه چند نفر تعریف می کرد بیاید بریم قله مردمی و این حرفا
منم خیلی وقت بود نرفته بودم دوست داشتم بعد باشگاه هر جور شده خودمو برسونم برای کوهنوردی
تو مسیر برگشت با اسپیکر آهنگ گذاشته بودن منم داشتم فیلم می گرفتم که یکی از آقایون گروه گفت خانم می شه فیلم نگیرین؟گفتم بله
ولی علتش رو نفهمیدم🤔
۰۲/۰۶/۰۲
سلام
چه پیرزن باحالی
خدا حفظش کنه ان شاءالله
خوش بگذره بهتون کوهنوردی و همیشه بشادی باشید 🌷