ازدواج ۳
بعد از اینکه جواب آزمایش اومد چند جلسه ای مشاوره ازدواج رفتیم و دو تا تست ازمون گرفتن و گفتن که می تونید ازدواج کنید ولی باید یک سری آموزش ببینید(مثلا فیلم ببینید،کارگاه شرکت کنید،کتاب بخونید،...)
تو این جلسات مشاوره Role Play هم انجام دادیم مثلا یک سری موقعیت هایی رو برامون تعریف می کرد که اگه تو اون موقعیت قرار گرفتید چه جوری اون مسئله رو حلش می کنید یا مثلا چه جوری با هم صحبت می کنید
از بعد بعله برون کم کم خرید ها رو شروع کردیم منم که هر روز شیفتم واقعا سخته با شیفت های بیمارستان بخوای خرید های عروسی و جهیزیه رو انجام بدی
ماه پیش مربی باشگاه گفت چرا کمتر می یای باشگاه گفتم نامزد کردم انقدرررر خوشحال شد و بغلم کرد که از ذوقش ذوق کردم😄دو سه جلسه دوباره رفتم و بهش گفتم دیگه سختمه هم باشگاه بیام هم خرید ها رو انجام بدم و هم اینکه شیفت برم(تازه کلاس موسیقی و گروه نوازی هم هست)
خلاصه که فعلا باشگاه رو کنار گذاشتم تا بهتر بتونم به کارها برسم
گروه نوازی و کلاس موسیقی هم می رم همچنان
گروه نوازی خیلی بهتر شدیم و بچه ها بیشتر با هم آشنا شدیم
تو گروهمون یه خانمی هست هد نرس یکی از بیمارستان های شهرمونه و باهاش صمیمی شدم
فعلا معلوم نیست کنسرتمون چه زمانی برگزار بشه
کلاس موسیقی که امروز رفتم به استاد گفتم من فقط یه جلسه دیگه می تونم تو شهریور کلاس بیام
گفت چرا ۳۱ شهریور نمی تونی بیای؟گفتم روز عقدمه خییییلی خوشحال شد و تبریک گفت
یکی از هنرجوها می گفت هیچ صدات هم در نمی یاد 🤣
چند جلسه هم به خاطر عمل چشمم نمی تونم کلاس برم و به استاد گفتم
من تو خرید کردن سریع خرید نمی کنم مثلا دوست دارم تنوع زیاد ببینم😄نامزدم می گه زود خرید کن و رو خودت کار کن🤣برای خریدن حلقه ، سلیقه هامون خیلی با هم فرق می کرد من دوست داشتم نگین داشته باشه ولی خب برای آقایون حلقه ی نگین دار خوب نمی شه ولی بالاخره با توافق همدیگه یه مدل پسندیدیم که سبک دلبخواه هر دومون تقریبا شد.
یه روز وقت گذاشتیم لوازم آرایشی بهداشتی خریدیم یه روز لباس عروس
یه روز آرایشگاه
یه روز آتلیه
یه روز مبل
.... و همچنان ادامه دارد
الحمدلله
انشاءالله همیشه به شادی🌹