شب عروسی
ساعت ۱۱ شب روز بعد از عروسی دارم این متن رو می نویسم
ساعت دو و نیم شب رفتم آرایشگاه قرار بود ساعت ۱۰ صبح کارم تموم شه ولی نزدیک به ۱۲ تموم شد.اونجا با بقیه عروس ها آشنا شدیم و صحبت کردیم.حدودا ۴۰ دقیقه هم خوابیدم تو آرایشگاه خودشون بهم تایم استراحت دادن.من کارم که تموم شد همسرم هنوز نیومده بود اونجا کمکم کردن لباس عروس رو تنم کنم.
فیلمبردار اومد و گفت پشت در منتظر بمون هر موقع که گفتم بیا بیرون.صدام کرد و همسرم که منو دید گفت چقدر تغییر کردی😊 رفتیم سمت ماشین بعد آتلیه
بیشتر از ۵۰۰ تا آزمون عکس گرفتن انقدر لبخند زده بودم که لبخند رو لبمون خشک شده بود😂
قرار بود کلیپ هم درست کنن از فیلم هامون و تو تالار پخش کنن
بعد آتلیه رفتیم آرایشگاه و میکاپ و شینیون رو تجدید کردن
بعدش با ماشین دور زدیم و رفتیم تالار
خیلی حس قشنگیه لحظه ورود😍
اسپند دود کردیم و با همسرم به همه خوش آمد گفتیم و نشستیم جایگاه عروس و دوماد
یه کم مهمون ها رقصیدن و بعدش به ترتیب تانگو و رقص های دیگه رو انجام دادیم
بعدش همه اومدن وسط و رقصیدیم من انقدر بالا پایین پریده بودم صورتم عرق کرده بود حسابی😄
همسرم رفت و مجدد اومد و شام خوردیم و فیلممون رو پخش کردن خییییلی خوب شده بود😍
حنا گذاشتیم و مجدد رقصیدیم آخرش هم شگون پخش کردیم و عکس گرفتیم
از تالار که اومدیم بیرون رفتیم سمت ویلای همکار همسرم و مجدد همه خانم ها و آقایون رقصیدن
بعدش رفتیم خونه مادر و پدرم و خداحافظی کردیم
خیلی شب خوبی بود
من برای رقص استرس داشتم ولی خداروشکر همه چیز عالی بود