مهمان
پنج شنبه هفته قبل مهمون داشتم
خانواده خودم و خانواده همسرم و مادربزرگم
اولین بار بود می خواستم مهمونی شام بدم و تجربه جالبی بود
تصمیم گرفتم خورشت قیمه درست کنم
اون روز شیفتم صبح بود از بیمارستان که اومدم ناهاری که روز قبل گذاشته بودم رو با همسرم خوردیم و شروع کردم کارهای مهمونی رو کم کم انجام دادم(کلا من به خاطر شیفت هام مجبورم مثلا ناهار یا شام روز بعد رو از روز قبل بزارم مثلا امروز که دارم این متن رو می نویسم سه وعده غذا آماده کردم)
میوه ها و وسایل رو شستم
همسرم جارو کرد خونه رو و خونه رو مرتب کردیم
من مشغول آشپزی بودم که بعد ساعت ۵ عصر مادرم اومد کمک
شام خوردیم و بعد شام با میوه و چای ازشون پذیرایی کردم
خواهرم یه لحظه رفت بیرون گفت یه چیزی می رم بیارم از خونه(خونه پدرم) و وقتی داشت می یومد داخل خونه ی ما با یه کیک شکلاتی( که من خیلی دوست دارم )اومد و منو سورپرایز کرد
تولدم ۳ بهمنه ولی چون احتمال داشت که اون روز تهران باشه و پیشم نباشه زودتر برام تولد گرفت😍😊
کادو هم برام گرفته بود🥺
کیک خوردیم و عکس گرفتیم
اینم از مهمونی روز پنج شنبه😊
سلامممم و درود
خوبی مهربان عزیز
دمتون گرم بابت مهمون داری👏👏👏👏🌹🌹🙋
سفره تون همیشه بابرکت و زندگیتون پر خیر و برکت🌹😍
+ پیشاپیش تولدتون مبارک باشه 🎂🎂🎂
کنار عزیزانتون شاد و پیروز باشید 🎈 🎈