تولد همسر
دیروز ۷ فروردین تولد همسرم بود
از جشن تولد گرفتن و کیک گرفتن و این چیزا خوشش نمی یاد ولی من دوست داشتم سورپرایز کنم
رفتم کیک سفارش دادم
شیفتم عصر بود اولین شیفت سال ۱۴۰۴
بهم گفته بودن کمکی باید برم آی سی یو.
متوجه شدم چون مریض نداشتن بخش آی سی یو رو بستن فعلا به خاطر همین من باید می رفتم بخش زایمان و بعد زایمان
اونجا حسابی نوزاد دیدم خیلی گوگولی بودن😍
مادر می خواست افطاری بده من قرار شد یه ساعت پاس بگیرم بیام خونه آماده شم و برم خونه مادر.
خداروشکر بخش و بیمارستان خلوت بود و تونستم با پاس بیام. بعد آماده شدن، رفتم خونه مادر.
سلام و احوالپرسی، پذیرایی و بعدش هم شام خوردیم.افطاری رو زودتر خورده بودن وقتی من نبودم.
می خواستم همسرم رو سورپرایز کنم و با یکی از پسرخاله ها هماهنگ کردم که ببرتش به یه بهونه ای بیرون تا ما بادکنک بزنیم
سه سوته کار رو انجام دادیم و همین خواست وارد خونه بشه برق ها رو خاموش کرده بودیم و من دستم کیک بود حسابی شلوغ کردیم و اومد داخل
همه باهاش عکس گرفتیم و کیک رو برید
بعد خوردن کیک من سه تارم رو آوردم و آهنگ تولدت مبارک رو براش زدم😍
چند تا قطعه دیگه هم که حفظ بودم زدم و تشویقم کردن
حسابی هم رقصیدن
اینم از تولد همسر جان
سلام خانم مهربان. همیشه به شادی باشید. ببخشید میشه بگید سهتار را چطور یاد گرفتید.