مهربان

مهربان
آخرین نظرات

عمه ی مهربون

پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

الان از خونه ی عموی همسرم تازه رسیدم خونه

سه روز پیش همسرم گفت عمه ی جوونش(دهه هفتادی)گم شده

گفتیم یعنی چی ؟چطوری یعنی؟

گفت داشته با سرویس می رفته شرکت ولی از سرویس پیاده نشده

از راننده پرسیدن این خانم رو کجا پیاده کردی راننده گفته مثلا فلان جا پیاده کردم بهم گفته منو پیاده کن برم گوشیمو بیارم گوشیم خونه جا مونده(در صورتی که خودش گوشی رو خونه گذاشته بوده که بچه هاش کلاس آنلاین داشتن)

بعد از سه روز یعنی اول صبح امروز کاشف به عمل می یاد که راننده خودش عمه همسرم رو کشته.طلاهاش رو برداشته و خفه ش کرده

امروز رفتیم برای تسلیت غوغایی بود همه گریه می کردن

جوون بیچاره.زن شاد و زیبا و همیشه سرحال که همه خاطره خوب ازش داشتن

از اونایی که تو دل برو بود و من با اینکه فقط عروسی خودم و عروسی یه نفر دیگه دیده بودمش ولی جای خواهری به دلم نشسته بود.

دو تا دختر بچه ش بدون مادر شدن اونم نزدیک به روز مادر.

خدا رحمتش کنه فردا تشیع جنازه شه.یکی از خواهرهاش انقدرررر ازش یاد کرد و جیگر هامونو سوزوند امروز که دلمون آتیش گرفت

۰۴/۰۹/۱۴ موافقین ۲ مخالفین ۰
mehraban 75

نظرات  (۱)

۱۵ آذر ۰۴ ، ۰۱:۴۲ محمدرضا ...

چقدر که این عمل وحشتناکه، روحشون شاد، ولی باورم نمیشه چقدر یک آدم می‌تونه بی رحم یا حتی تحت فشار باشه که بتونه چنین کاری بکنه ... چه دنیای عجیبیه واقعا ...

پاسخ:
دقیقا خیلی سخته و وحشتناک
ممنون از نظرتون🙏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی