سلام و درود
اونایی که ازدواج کردن بیان در مورد واقعیت های ازدواج و دوران متاهلی بگن
چیزایی که خودم متوجهشون شدم اینه که :
۱ _ ممکنه حتی بعد ازدواج تنها تر بشی و همسرت خیلی جاها باهات نباشه و نتونه بیاد و ازدواج لزوما به این معنی نیست که همسرت همیشه پیشت باشه
۲ _ ممکنه تو خیلی چیزها همسرت باهات مخالفت کنه و نذاره کاری که دوست داری رو انجام بدی حتی فکر کنی که داره جلوی پیشرفتت رو می گیره
۳ _ خیلی ویژگی ها که قبل ازدواج به نظرت خوب و جذابه تو ویژگی های همسرت ، همونا ممکنه بعدا اذیتت کنه مثلا طرف خیلی پر حرفه قبل ازدواج بگی چقدر روابط اجتماعیش خوبه و حرفی واسه گفتن داره تو همه مسائل ولی بعد ازدواج همین موضوع اذیتت کنه و بگی چقدر حرف می زنه و همش باید نظر بده نمی تونه ساکت باشه
(این ویژگی رو فقط مثال زدم)
(♦️یعنی یه ویژگی در عین اینکه می تونه خوب باشه می تونه بد هم باشه)
۴ _ یکی از چیزهایی که خییییلی به نظرم مهمه تو معیار ازدواج "امید به زندگیه" و کسی که پایه تون باشه
کسی که امید به زندگی نداشته باشه و مدام احساس پیری بکنه کم کم رو شما هم اثر می ذاره و باید حس جوونی تو وجودش موج بزنه و کودک درونش فعال باشه.
حتی با وجود گرونی و بیکاری و تورم و هزار جور چیز دیگه بازم امید داشته باشه و توکلش به خدا باشه همیشه
مورد دیگه ای یادم اومد کم کم بعدا اینجا اضافه می کنم
متاهل ها هم نظرشونو بگن