مهربان

مهربان
آخرین نظرات

MRI

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۰۹ ق.ظ

سلاااام من اومدم

با کلی توضیحات در مورد MRI ای که انجام دادم

اگه یادتون باشه گفته بودم که به خاطر ورزش و گردن درد می خوام ام آر آی انجام بدم یه وقت چیزی نباشه و خطر نداشته باشه واسه م

یکی دو روز پیش به منشی خودمون گفتم می خوام ام آر آی انجام بدم گفت من برات تو سیستم می زنم سریع کارم راه افتاد.اصلا هیچ دکتری برام order نکرد😆رفتم پیش منشی ام آر آی گفت فردا شب بهت نوبت می دم امروز نمی شه سرشون شلوغه

می خواستم هزینه شو واریز کنم که حواسم شد یادم رفته مثل اینکه کارتمو بیارم از همکارم کارتشو گرفتم گفتم برات واریز می کنم(هنوزم که هنوزه شماره کارتشو واسه م نفرستاده پولو واسه ش بریزم یعنی انقدر بخشنده با اینکه چند باری بهش گفتم شماره کارتتو بفرس واسه م) 

امشب ساعت ۸ شب نوبت ام آر آی داشتم یه ربع مونده بود به ساعت ۸ از خونه دراومدم بیرون خونمون نزدیک بیمارستانه با ماشین نهایت پنج دقیقه یا ده دقیقه راهه.گفتم خب  سریع می رسم دیگه

متاسفانه ترافیک سنننننگین بود اونم به خاطر چی؟

چون پلیس وایساده بود ترافیک کرده بود😐😒هر موقع پلیس باشه بدتر ترافیک می شه

ساعت ۸ گذشته بود زنگ زدم به همکارم گفتم به پرسنل ام آر آی بگه من تو ترافیک موندم خودمو دارم می رسونم

ساعت ۸:۳۰ تازه رسیدم بیمارستان رفتم سی دی و لباس ام آر آی خریدم از بوفه نزدیک بیمارستان بعد رفتم قسمت ام آر آی 

پرسنل اونجا امشب یکی از پرسنل خوش اخلاق و مهربون بود.گفت برگه ام آر آی شما دست من نیست از منشی بگیرید رفتم دنبال منشی گفتن رفته سرویس بهداشتی

بخشکی شانس ای بابا

بالاخره برگه رو داد و رفتم داخل گفت باید منتظر بمونی سه چهار نفر قبل شما هستن پیش خودم گفتم فکر کنم تا ساعت ۱۲ شب اینجام

با پرسنل اونجا صحبت کردم تایم بگذره

حالا وسایلی که با خودم برده بودم چی بود؟سی دی خام،لباس ام آر آی،مشما،کاور

تو خونه النگو و گوشواره هامو درآورده بودم چون نباید زیور آلات داشته باشی

اونجا یه خانمی اومد سوال کرد که اگه یه نفر آنژیوپلاستی کرده باشه می تونه ام آر انجام بده؟مسئول اونجا از من سوال کرد من مطمئن نبودم اولش گفتم اشکال نداره بعد گفتم‌ نکنه درد سر بشه فنر داشته باشه قلبش بعد بچسبه به ام آر آی کلی هم هزینه بر می داره واسه بیمارستان چون دستگاه رو از کار می اندازه 

گفتم از پزشکش بپرسید

خلاصه که نوبت من شد و گفت برو لباس هاتو در بیار همه لباس هامو باید در می آوردم لباسش هم از پشت باز بود یکی دو تا بند داشت ولی نمی شد با اون بندها هم پشتمو بپوشونم خلاصه که دستمو گذاشته بودم پشتم شلوارش هم گشااد😆

یه کلاه کوچولو هم داشت که من گفتم می شه با روسری خودم برم؟گفت اشکال نداره.روسریمم بلند بود پشتمو می پوشوند

بهم گفت آروم نفس بکش و آروم آب دهنت رو قورت بده

وقتی رفتم داخل دراز کشیدم یه چیزی رو گذاشت رو گوش هام شبیه هدفون

یه صدای ضبط شده هم داشتن که مثلا می گفت این کار یه دقیقه طول می کشه بعد دنگ دنگ دنگ دنگ صدا می یومد

دوباره می گفت مثلا این کار چند ثانیه بیشتر طول نمی کشه صداش یه مدل صدای دیگه بود

یاد دارکوب افتادم تند تند یه چیزی کوبیده می شد انگاری

منم عین چوب خشک شده بودم آروم آروم نفس می کشیدم چون تاکید کرده بود انگاری داشتم نفس کم می آوردم ولی تلاشمو کردم آب دهنمو آروم قورت بدم قبلش هم یکی دو بار آب دهنمو با خیال راحت قورت داده بودم😆

خلاصه که انجام شد و  گفت مشکلی نبود

تشکر کردم اومدم بیرون

فردا هم به یکی دو تا از دکترهامون نشون بدم خیالم راحت بشه چیزی نیست

۰۲/۰۳/۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
mehraban 75

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی