مهربان

مهربان
آخرین نظرات

وقت هایی که بخشمون خلوته خیلی خوبه😄

سکووووت(البته اول شیفت یکی از همکارها انقدر بلند بلند با تلفن صحبت کرد اون سکوتو شکست😂)

mehraban 75
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۴۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

اصطلاحات زیادی وجود داره که تو شغل پرستاری استفاده می شه

چند تا از این لغات رو اینجا می نویسم شما هم بدونید خوبه و می تونید پیش فامیل و اقوام یه کم کلاس بذارید😉

 
 

نوار قلبECG                 ای کی جی

 
 
 

نوار مغزEEG                   ای ای جی

 
 
 

گلبول سفید خونWBC     وایت بلاد سل

 
 

گلبول قرمز خونRBC      رد بلاد سل

 
 
 

علائم حیاتیV/S              وایتال ساین(شامل فشار خون،نبض،درجه حرارت بدن و غیره.بیمار وقتی بستری می شه پرستار در اولین فرصت باید V/S  بیمارش رو چک کنه)

 

قرصTab

 
 

فشار خونBP

 
 

استراحت مطلقCBR         سی بی آر(تو پرونده مریض هایی که استراحت مطلق باید باشن،این اصطلاح توسط پزشک نوشته می شه)

 
 

سکته ی قلبیMI               ام آی

 
 

سکته ی مغزیCVA          سی وی إی

 

قند خونBS                    بی إس(مثلا به ما می گفتن برو از مریض یه بی اس چک کن نمی گفتن برو قند خونش رو ببین چنده)

 
 

ناشتاNPO                 

 
 

ایست قلبCardiac Arest      کاردیاک  أرست  

 

مردنExpire                           إکسپایر(پرستارها پیش خودشون می خوان حرف بزنن می گن مریض فلانی اکسپایر شد نمی کن مریض مرد)

 

واحد مراقبت قلبیCCU        سی  سی یو

 

واحد مراقبت ویژهICU                   آی سی یو

 

اینتوبهIntubation(به معنی لوله گذاری)(مثلا وقتی مریض 

حالش خیلی بد می شه و تنفسش دچار مشکل می شه یا نبضش دیگه نمی زنه دکتر به پرستار می گه سریع وسایل اینتوبه رو بیارید)

 
 

سعی کردم لغات پرکاربرد رو بنویسم😊

mehraban 75
۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۰:۰۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۷ نظر

دیشب که شیفت شب بودم همکارها رفتن چای ریختن منم رفتم که چای بریزم که دیدم از چند وقت پیش یه دونه کافی دارم تو کیفم که نخوردمش ریختم تو لیوانو رفتم تو بخش وقتی خوردم انقدددر خوب بود انقدررر خوب بود که نگو و نپرس

پیشنهاد می کنم بخورید حتما

 

Tim's coffee 3 in 1

mehraban 75
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۴۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

و این هم دستپخت من برای شام امشب😎

 

mehraban 75
۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۶ نظر

 

خیلی زود جوگیر نشو! تو فقط ازش خوشت اومده و هنوز اونو نمیشناسی ، ممکنه کمی جلوتر نظرت در موردش عوض شه پس عجله نکن  

تصورات ازدواج و زندگی مشترک باهاش بدون شناخت اش نداشته باش ، در رابطه حرفا رو جدی نگیر به رفتارها با دقت توجه کن 

رابطه ات رو با خودت رو قطع نکن ،برنامه ها اهداف و دوستانت رو با شروع رابطه کنار نزار

هر چقدر که برات جذابه ازش بت نساز با خودت تکرار کن که تو اونو نمیشناسی و فقط قراره اونو بررسی کنی که فرد مناسبی برای تو هست یا نه!

بدون شناخت و هیجانی اونو به حریم شخصیت راه نده  ، رابطه جنسی بدون شناخت و گذر زمان نداشته باش 

mehraban 75
۱۰ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳ نظر

چند روز پیش که برای حلزون تراپی رفته بودم اون روز ماسک خیلی خوبی رو صورتم گذاشت طوریکه بلافاصله بعد شستن اون ماسک احساس کردم صورتم شفاف تر شده از خانمه سوال کردم مواد داخل ماسک چیه گفت عسل،آرد نخود،لیمو شیرین باید یه روز حتما تو خونه امتحانش کنم

وقتی از روی تخت بلند شدم که برم صورتمو بشورم دیدم چقدر قشنگه رنگ ماسکش زرد لیموییه😊

حلزون هاش خیلی بی ناموس شدن هر دو دفعه ای که امسال رفتم برای حلزون تراپی  دوتا از حلزون ها می چسبن به هم😂😂😂

mehraban 75
۱۰ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

چند وقت پیش آزمون دادم برای استخدامی

ولی امروز متوجه شدم که قبول نشدم و خیلی ناراحت شدم

حتما صلاحی بوده

بازم خدارو شکر

کاش می شد همه پرستارهایی که طرحشون یا تمدید طرحشون تموم می شه بلافاصله استخدام بشن

mehraban 75
۰۹ بهمن ۰۱ ، ۱۴:۴۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۶ نظر

چند وقت پیش یه مریض داشتم بهم گفت من وقتی با شوهرم ازدواج کردم یه بار شوهرم منو پرت کرده سرم خورده به یه جایی و رفتم تو کما وقتی از کما اومدم بیرون و حالم بهتر شد پدرم گفته از شوهرت جدا شو ولی من گفتم آخه کجا بیام؟بیام ور دل تو؟

و ۱۳ سال تلاش کردم و کلی درمان های هورمونی انجام دادم تا بچه دار بشم آخه می گفتن بچه دار بشی اوضاع زندگیت بهتر می شه

ولی خوب که نشد هیچ بدتر هم شد

گفت با هم سه نفری رفتیم مسافرت و تو اون مسافرت تصادف کردیم و شوهرم هییییچ چیش نشد ولی من هم مهره کمرم هم دستم و هم پام شکست و حتی شوهرم اجازه نداده بچه م بیاد منو ببینه و بنده خدا گریه می کرد

از این دلش می سوخت که شوهرش انقدر بهش بدی کرده ولی هیچ اتفاقی براش نیفتاده و می گفت خدا بنده های بدشو بیشتر دوست داره

ولی من بهش گفتم شایدم خدا می خواد اینجوری صبرتو امتحان کنه

بنده خدا سه بار رفت اتاق عمل تا کل عمل هاش تموم شه

ناراحت بود که حتی شوهرش نمی یاد ببینتش

یه بار شوهرش زنگ زده بود بیمارستان به شوهرش گفتم خانمت می خواد شما رو ببینه گفت باشه می یام ولی نیومد☹

 

اینم از داستان مریض ناراحت

mehraban 75
۰۸ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

اینکه هر روز شیفت بری و تو هر شیفت یه روتین خاص مثل ساکشن و دهانشویه انجام بدی و پانسمان کنی خسته کننده ست و بعدش عین میرزا بنویس همش تو گزارش پرستاری هر کاری کردی رو باید بنویسی این از همه بدتره مخصوصا وقتی سه تا مریض داشته باشی

بیمارستان ما اینجوریه که به پرستاری که سه تا مریض داره معمولا یه مریض سخت تر و بدحال تر و دو تا مریض بهتر بهش می دن و جالب اینجاست که پیش اومده مثلا اون دو تا مریض خوب انتقال به بخش شدن و خالی شده اون دو تا تخت و یه مریض دیگه هم اون پرستار تحویل گرفته

یعنی تو یه شیفت همه ی کارهای ۴ تا مریض از ریز تا درشت رو انجام داده و این بده

mehraban 75
۰۸ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

امشب مهمون داشتیم یکی از فامیل های نزدیک

ازدواج پسره و دختره فامیلی هست

پسره پسر خوبیه خیلی شخصیت پخته ای داره و خداروشکر تو اطرافیانم جزو محدود زن و شوهرهایی هستن که زندگیشون خوبه و به طلاق نکشیده خداروشکر(انقدر که طلاق شنیدم و آمار طلاق رفته بالا)

الان بچه دارن و چند ماهشه

بعضی اوقات فکر می کنم به اینکه کاش چند سال پیش به این پسره جواب مثبت می دادم و الان هم زندگی آرومی داشتم و رفته بودم سر خونه زندگیم و هم اینکه یه بچه داشتم

مگه ما آدما از زندگی چی می خوایم؟جز اینکه یه نفر رو دوست داشته باشیم و خانواده تشکیل بدیم و تنها نباشیم(البته موفقیت شغلی و این ها هم هستن)

بعدش می گم نه من لیاقتم بیشتر از این هاست و بعدش به خودم می گم الان تو این سن ۲۷ سالگی می خواستم بچه داشته باشم آخه چی کار؟الان مجردم و هیچ مسئولیتی ندارم و آزادم و می تونم به خیلی کارها برسم(ادامه تحصیل،موفقیت شغلی،زبان خوندن و خیلی کارهای دیگه) و در زمان مناسب با کیس مناسب هم ازدواج می کنم فقط باید صبور باشم تا شخص مناسب پیدا شه

یه جور خود درگیری😂

mehraban 75
۰۸ بهمن ۰۱ ، ۰۰:۴۳ موافقین ۳ مخالفین ۰