بحران
دیشب که شبکار بودم یکی از مریض هامون ساعت ۵ صبح بدحال شد و شروع کرد به خونریزی.
تو اعتراضات شرکت کرده بود و به پای سمت چپش شلیک کرده بودن وقتی اومده بود بیمارستان پاشو عمل کرده بودن
دیشب از اول شیفت تا ساعت پنج صبح خوب بود ولی ساعت پنج صبح همکارم صدام کرد برم نزدیک تخت مریضش وقتی زمین پر از خون رو دیدم وحشت کردم
پای مریض شروع کرده بود به خونریزی فعال طوری که نمی شد بند آورد خونریزی رو
شریان پاش از اون قسمتی که عمل شده بود پاره شده بود (تصور کنید مثل گوسفندی که سرشو بریده باشن همونجور با فشار از پاش خون می یومد) و خونریزی فعال داشت
در عرض یک دقیقه مریض رنگش پرید با اون حجم خونریزی و صحنه واقعا ترسناک و وحشتناک و ناراحت کننده ای بود من که داشت گریه م در می یومد واسه مریض
لعنت فرستادم اونایی رو که با این بنده خدا این کار رو کردن خدا ازشون نگذره
تو این جور موقعیت ها سریع باید بتونی عکس العمل درست نشون بدی وگرنه مریض از دست می ره
سریع چند تا سرم اضافی براش تزریق کردیم چون حجم زیادی خون از بدنش رفته بود و زنگ زدیم بانک خون که دو واحد کیسه خون اورژانسی برامون حاضر کنن که به مریض بزنیم.
یه وسیله ای هست به اسم تورنیکت که خون رو بند می یاره از اتاق عمل این وسیله رو برامون آوردن بالای اون قسمتی که خونریزی داشت بستیم و اینجوریه که مثل دستگاه فشار خون فشار وارد می کنه ولی چون مریض هوشیار بود نتونست اون فشار رو تحمل کنه دکتر گفت سریع اورژانسی بیارین اتاق عمل
همکارم می گفت احتمالا پاشو قطع کنن😑😪
کلا صحنه خیلی بدی بود وقتی اون صحنه رو دیدم وقتی خواستم برم خدمات بخشمون رو صدا کنم که بیان بالا سر مریض ، پاهام سست شده بود
این هم از شبکاری دیشب ما😣
آخیییییی😕چه شبه غمانگیزی برات بوده عزیزم😢
واقعا که کارت تحسین برانگیزه عزیزم و به آدم هایی مثل شما باید افتخار کرد که با وجود دیدن چنین صحنه هایی از خودتون شجاعت به خرج میدین برای نجات دادن جون آدمی دیگه
من بهت افتخار میکنم دوست عزیزم
و بابت دیشب حسابی خسته نباشی 🧡
حسابی استراحت کن
من خودم طاقت دیدن چنین صحنه هایی رو ندارم هرگز
خیلی دردناکه
خیلی سخته اون لحظه آرامش خودتو حفظ کنی و بخوای کاری کنی
اما شما اینکارو میکنید و واقعا خدا قوت میگم عزیزم🧡