مهربان

مهربان
آخرین نظرات

امروز از بیمارستان که رفتم خونه و یه کم استراحت کردم مادر گفت موافقی بریم روستا؟

گفتم باشه.تو مسیر همش بارون اومد

دیشب که شب قدر بود کم خوابیده بودم صبح هم که صبحکار بودم تو مسیر خواستم بخوابم ولی هوا خوب بود و یه جورایی خوابو از سر آدم می پروند

وقتی رفتیم داخل خونه انقدرررر که باد بود و هوا طوفانی بود که کم مونده بود در و دیوار خونه بریزه پایین و باد بیاد داخل خونه

بارون هم می یومد کنار پنجره ها آب جمع می شد با پارچه آبو جمع می کردیم و می ریختیم تو سینی که بریزیم دور.در این حد

لبه های فرش رو که زدیم کنار خیس نشن

هوا هم سرد بود وسایل گرمایشی روشن کرده بودیم

تو مسیر که داشتیم می رفتیم زمین قشنگ سبز شده بود و خیلی خوب بود

عکس هاشو براتون می ذارم

عکس اولی شکوفه های درخت باغچه مونه که انقدر باد شدید بود فکر کنم همش ریخت

حجم فیلم ها رو نمی تونستم زیاد بزارم چون سایت بیشتر از یه حجمی رو آپلود نمی کنه مجبور شدم کمش کنم

 

 

 

و در آخر

هنرنمایی  باد و بارون روی دیوار خونه مون


 

mehraban 75
۲۳ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۱ نظر

تو چنین شبی منو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید🙏

mehraban 75
۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۰۱ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

بنا به درخواست یکی از دوستان یه آهنگ با سه تار

 

 

mehraban 75
۲۲ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

 

 

mehraban 75
۲۲ فروردين ۰۲ ، ۱۸:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

 

mehraban 75
۲۲ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۲۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

یه کم وبلاگ رو علمی کنم

خواستم در مورد منیزیم مطلب بزارم ولی به ذهنم اومد که من سوال بپرسم اولین نفری که سوال منو در مورد منیزیم جواب داد بعد یه سوال می پرسه بازم در مورد منیزیم نفر بعدی حالا هر کی دوست داشت جواب رو کامنت می کنه همینجور ادامه پیدا می کنه

کافیه فقط از تو اینترنت سرچ کنید و این جا جواب رو بنویسید یه جور چالش می شه وقتی که سرچ می کنیم و اینجا جوابشو کامنت می کنیم تو ذهنمون هم می مونه هم من یاد می گیرم هم شما

هر کسی که دوست داره می تونه چندین بار سوال بپرسه یا اگه دوست داشت جواب بده و محدودیت هم نداره

بیاید یه کم معلوماتمون رو ببریم بالا

مثلا

سوال اول: منیزیم چی هست؟

 

mehraban 75
۱۹ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۳۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳ نظر

شاید باورتون نشه ولی من هنوز پو بازی می کنم😂

اینم عکسش😄۳۳ سالش شده و از منم بزرگتره😆

چند ماه پیش رفته بودم خونه دخترخاله م وقتی فهمید من پو بازی می کنم یه نگاهی به من کرد بنده خدا تعجب کرده بود😆😆فکر کنم می خواست بگه احمقی؟🤣

اون یکی دخترخاله م یعنی خواهرش گفت عه برای منم بفرست منم بازی کنم

قیافه دخترخاله اولیم😑

قیافه دخترخاله دومیم😅

قیافه من😆

mehraban 75
۱۸ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۴۵ موافقین ۲ مخالفین ۲ ۹ نظر

دیشب داشتم به این فکر می کردم که هر کدوم از برنامه های مجازی مثل اینستا،تلگرام،واتساپ،وبلاگ و سایت،یوتیوب

هر کدوم دنیای خودشون رو دارن ولی هیچ کدومشون مثل وبلاگ شما نمی تونی هر روز در مورد هر چیزی که بخوای مطلب بذاری

تو اینستا نهایت بشه یه استوری کرد ولی بازم مثل وبلاگ نمی شه انقدرررر طولانی داستان نوشت و یا از احساسات و حرف دل حرف زد و از همه مهم تر اینکه تو وبلاگ همه آثار و نوشته هات باقی می مونه ولی تو اینستا استوری بعد یه تایمی خودش پاک می شه

 و یا مثلا اینستا و و تلگرام بعد یوتیوب اومدن ولی یوتیوب هنوز هم که هنوزه جایگاه خودشو خوب داره

این به نظر من موفقیت سازنده اون برنامه رو نشون می ده که حتی با وجود اومدن برنامه های جدید تر و به روز تر ولی بازم جایگاه خودتو داشته باشی

مثلا تو یوتیوب کلییییی می تونی آموزش ببینی از هر چیزی که بخوای مثل زبان انگلیسی

خیلی جالب بود چند ماه پیش صفحه یه خانم ایرانی مقیم کره جنوبی رو دیدم تو یوتیوب که با یه مرد کره ای آشنا شده بود و باهاش ازدواج کرده بود و از سختی های آشنایی و ازدواجش با یه فرد کره ای صحبت کرده بود

یه چیز دیگه اینکه تو وبلاگ نمی شه فیلم با حجم زیاد به اشتراک گذاشت ولی خب تو خیلی برنامه های دیگه می شه

شما هم نظرتون رو بگید دوستان🙏

mehraban 75
۱۸ فروردين ۰۲ ، ۰۷:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

فردا اولین جلسه بدنسازی سال ۱۴۰۲ من هست😍

 

mehraban 75
۱۷ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۱ ۵ نظر

یه چند وقتی بود هد نرسمون می گفت برید تو فلان بانک حساب باز کنید و کارت جدید اون بانک رو بگیرید تا حقوقتون رو به کارت جدید بریزن

گفتیم ای بابا همینو کم داشتیم.کارهای بانکی و اداری هم که خودتون می دونید چقدر خسته کننده ست

تازه وقتی شب قبلش شبکاری گذرونده باشی و همون روز روزه هم باشی

چند تا برگه تو بخشمون گذاشته بودن که اونا رو پر کنیم به همراه مدارک و کپی هاشون مثل شناسنامه و کارت ملی ببریم بانک جدید اون برگه ها رو پر کردم و مدارک هم از شب قبل گذاشته بودم تو کیفم امروز صبح از بیمارستان که شیفتم تموم شد مستقیم رفتم بانک

از دیشب ماشین هم با خودم برده بودم که امروز صبح می خواستم کار بانک رو انجام بدم سختم نباشه و راحت برم

جالب اینجاست چراغ بنزین ماشینمم روشن شده بود و مدام استرس داشتم نکنه الان تموم بشه وسط جاده بمونم آخه کارت سوختم دست خودم نبود اون لحظه

قبل اینکه برم بانک پیش خودم گفتم نهایتا نیم ساعت طول بکشه وقتی رفتم داخل بانک دیدم اووووووووووو ببین چههههه خبرهههههه😯😯😯😯

انقدر قاراشمیش بود که نگو

رفتم نوبت بگیرم هر چقدر پدال دستگاه رو فشار دادم هیچ برگه ای نیومد

نزدک به دو ساعت طول کشید تا کارم تموم بشه

حالا دلیلش چی بود که بانکمون رو باید عوض می کردیم؟

یه نفر ۸۰۰  میلیاااااااااااارد پول نیروی درمان رو بالا کشیده بود برای جلوگیری از پولشویی این کار رو کردن و بازم ما باید سختیشو تحمل می کردیم

یعنی مملکت داریم به خدا😐😐😐😐😐😐

(یکی از همکارها تعریف می کرد می گفت قبلا تو فیلم خانه سبز با بازی خسرو شکیبایی یه وکیلی گفته به شکیبایی تو فیلم که اگه بتونی زوجی رو پیدا کنی که یک میلیارد رو تو یه روز خرج کنن من دوباره مثلا فلان مبلغ رو بهشون می دم یه زوجی رو پیدا می کنه ولی اونا حتی تو اون یه روز هم نمی تونن یه میلیارد رو خرج کنن اون موقع یه میلیارد خب خیییلی زیاد بوده.حالا شما فکر کن ۸۰۰ میییییلیاااارد پولو بالا کشیدن😯)

بعد از کلی وایسادن و کمر درد گرفتن بالاخره کارم انجام شد و تازه باید می رفتم بنزین بزنم تا برم خونه ساعت ۱۱ شد

تاااازه ساعت ۱۲ ظهر تونستم کمرمو بزارم زمین و استراحت کنم

ولی خدا لعنتشون کنه اینایی که پول ها رو می کشن بالا

ساعت ۴:۳۰ تازه از خواب بیدار شدم ولی بازم چشمام انقدر خواب داره که نگو

mehraban 75
۱۶ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر