تیر ماه پدر گفت از طرف محل کارش اسممون تو قرعه کشی دراومده برای سفر به سرعین منم تو درخواستی هام اون تایم مسافرت رو مرخصی خواسته بودم.همکارها می گفت خوشبحالت اونجا هوا خیلی خوبه و الان سرعین واسه مسافرت خوبه
من روز قبل مسافرت لانگ بودم ساعت نزدیکای دوازده شب تازه وسایلمون رو جمع کردیم ساعت ۶ صبح هم می خواستیم بلند شیم که حرکت کنیم به سمت سرعین
پدر می گفت ۷ ساعت راهه تا اونجا
سرعین به آب گرم هاش معروفه.
پدر برای ناهار و نماز و این ها نگه داشت به خاطر همین بیشتر از ۷ ساعت طول کشید تا برسیم نزدیک ۷ شب بود رسیدیم
روز بعدی اول صبح هوا مه داست و خیلی قشنگ بود😍رفتیم آب گرم وارد استخر که شدیم تو نگاه اول رنگ آب زرد زرد بود انگاری زردچوبه ریخته بودن داخل آب😂بوی انگار زنگ زدگی می داد آب داخلش. املاح داخل آب قشنگ واضح و مشخص بود حتی وفتی کف پاهاتون می ذاشتی کف استخر اون املاح رو زیر پاهات حس می کردی نوشته بود املاحی مثل منیزیم کلسیم و کلی چیزهای دیگه تو آب هست مثل اینکه هر روز هم آبش رو عوض می کردن از ۸ صبح تا فکر کنم ۱۰ شب بودن
یه نفر بهمون گفت ۸ تا ۱۰ صبح خیلی خلوته و بهتره که اون تایم برید که ما هم هر دفعه همون تایم رفتیم و خلوت تر بود چون اسکانمون هم به اونجا نزدیک تر بود اسم آب گرمش ایرانیان بود که می گفتن از بقیه آب گرم هاش بهتره
قدیمی ترین آب گرم سرعین هم گاومیش گلی هست که مثل اینکه هزینه بلیطش از بقیه جاها ارزونتره و به خاطرش صف می کشن مردم و قدیمی تر هم هست
اونجا ماساژ های مختلفی هم داشت: تایلندی،سوئدی ،میکس،،با عسل ،لیف،...
من ماساژ میکس رو رفتم با تایم ۲۰ دقیقه
خانمی که ماساژ می داد عضله هایی داشت بزرررگ مردی بود واسه خودش😄
از این سرسره های موج های آبی هم دو سه تایی گذاشته بودن که من یکیشون رو رفتم.
آبگرمش واقعا آبدرمانی بود چون تو قزوین من کف پاهام یه جوری می شد که نیاز به سنگ پا داشت ولی تو آب گرم اونجا قشنگ نرم شده بود حتی موهامو که کراتین کردم و بعد از حموم اسپری مخصوصی استفاده می کردم و داخل حموم هم نرم کننده می زدم ولی بعد آبگرم تو سرعین نیاز به هیچ کدومشون نداشتم و بعد آب گرم موهام وز نمی شد و با یه سشوار وقتی دستامو بین موهام می بردم خودش باز می شد(لخت نبود ولی وز هم نبود)من حتی شونه چوبی خودمم یادم رفته بود ببرم سرعین .می خوام بگم که آب خیلی تاثیرگذاره
به جز آبگرم پل مشکین شهر و دریاچه شورابیل و تل سیژ هم رفتیم
تو اون چند روز آش دوغ مخصوص سرعین و بلال های خوشمزه هم خوردیم جای همگی خالی
البته آش دوغش اصلا خوب نبود و تعریفی نداشت ولی بلال هاش خوشمزه بود
اون شبی که رفتیم آش دوغ بخوریم من صندلی رو دادم عقب که بشینم بعد یهو با باسن خوردم زمین😂😂اولش فکر کردم یکی شوخی کرده باهام صندلی رو کشیده عقب بعد فهمیدم اونجا یه پله کوچولو داشته که من ندیدم و صندلی رو که دادم عقب صندلی افتاده بوده منم پشت سرش افتادم زمین😂😂انقدرررر با خواهرم خندیدیم که بعدا مدام یادش آوردیم
خوراکی هم انواع مختلف داشت اونجا مثل فیتیل،باقلوا،باسلوق،حلوای سیاه،عسل و ...
سوغات مخصوص اردبیل حلوای سیاه بود که تو همه مغازه هاشون پیدا می شد داغش هم فوق العاده خوشمزه بود
هوای سرعین هم عالی بود شب ها حتما باید پتو می انداختیم چون سرد می شد اون روزی هم که من و خواهرم تل سیژ رفتیم اون بالا آب بینیمون راه افتاده بود😂
فقط مشکلی که هست اینه که برای دیدن جاهای دیدنی باید حتما ماشین داشته باشید چون مثلا پل مشکین شهر و دریاچه شورابیل و جاهای دیگه خیییلی از هم دورن و بدون ماشین نمی شه رفت
خانمی که ماساژ می داد گفت ما از آب سرعین آب نمی خوریم شما هم نخورید یه جایی بود تو سرعین به اسم wata رفتیم از اونجا آب برداشتیم و استفاده کردیم.برای عسل خریدن هم بهمون گفتن از سرعین عسل نخرید و برید بازار اردبیل بخرید خلاصه که رفتیم اردیبل و از عالی قاپو عسل خریدیم
یه روز من آبگرم نرفتم و گفتم آخه هر روز که دیگه آبگرم نمی رن و خوابیدم صبح که بلند شدم رفتم چای بزارم واسه خودم بعد بلد نبودم چه جوری از اون وسیله استفاده کنم دکمه روشنش رو زدم و دستگاه هم تو برق بود پشیمون شدم از چای خوردن و اومدم نشستم سر سفره و شروع کردم به خوردن صبحانه و عسل بعد دیدم صدایی می یاد پیش خودم گفتم من که نمی خواستم چای بخورم پس این صدای دستگاه از چیه؟بلند شدم دیدم که کف اون که پلاستیکی بوده سوخته😂چون آب توش نبوده و من کلید روشنشدن زده بودم یه بووووووی سوختنی پیچیده بود که بعد چند دقیقه مادر و پدرم که اومده بودن می گفتن از فاصله خیییلی دور بوی سوختنی می یومده😂😂
منم مدام پیش خودم می گفتم به اموال بیت المال ضرر زدم😑
یه ساعت بعد مسئول اسکان اومد گفت چای سازی که اینجا گذاشتیم براتون خوب نیست و یه سماور و قوری جدید بهمون داد پدرمم گفت اتفاقا این خراب شده بود😂خواهرم می گفت تورو چقدرررر خوووش شااانسی😂😄